جدول جو
جدول جو

معنی خوب چهر - جستجوی لغت در جدول جو

خوب چهر(چِ)
خوشگل. قشنگ. خوبروی. خوش صورت. نکوروی:
ابا موبد موبدان برزمهر
چو ایزدگشسب آن مه خوب چهر
بپرسیدکاین تخت شاهنشهی
کرا زیبد و کیست بافرهی.
فردوسی.
بهر کار دستور بد برزمهر
دبیری جهاندیده و خوب چهر.
فردوسی.
بدو گفت سهراب کای خوب چهر
بتاج و بتخت و بماه و بمهر.
فردوسی.
چو یک دشت کودک بودخوب چهر.
فردوسی.
پسر باشدت زو یکی خوب چهر
که بوسه دهد خاک پایش سپهر.
اسدی (گرشاسبنامه).
جوانی وزآنسان بتی خوبچهر
بدان مهربان چون نباشم بمهر.
نظامی.
جوان مرد چون دید کآن خوبچهر
ملکزاده را جوید ازبهر مهر.
نظامی.
نمودند کآن رومی خوبچهر
چه بد دید از آن زنگی سردمهر.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوشچهر
تصویر خوشچهر
(پسرانه)
آنکه چهره ای زیبا و خوشایند دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
(چِ رَ / رِ)
خوبروی. خوش سیما. خوش صورت:
چو کشته شد آن خوب چهره سوار
ز گردان بگردش هزاران هزار.
دقیقی.
چو آمد بنزدیک کاوس شاه
دل آرای وآن خوبچهره سپاه.
فردوسی.
چو آن خوبچهره ز خیمه براه
بدید آن رخ پهلوان سپاه.
فردوسی.
بسی خوبچهره بتان طراز
گرانمایه اسبان و هر گونه ساز.
فردوسی.
گر دوستدار مایی ای ترک خوبچهره
زین بیش کرد باید با مات خواستاری.
منوچهری.
گاهی ز درد عشق پس خوبچهرگان
گاهی ز حرص مال پس پادشا شدم.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان ریز که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و 240 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(چِ)
از عالم پریچهر و گلچهر. (آنندراج). آنکه روی وی مانند سیب سرخ باشد. (از ناظم الاطباء) :
بدان سیب چهران مردم فریب
همی کرد بازی چو مردم بسیب.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ گُ هََ)
خوش گوهر. خوش ذات. خوش طبیعت
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْچِ رَ / رِ)
خوش صورت. زیباروی. خوبروی
لغت نامه دهخدا
(یَ)
نیک نهاد. (ناظم الاطباء) :
خنک آنان که خداوند چنین یافته اند
بردبار و سخی و خوب خوی و خوب سیر.
فرخی.
شادمان باد و بکام دل خویش
آن پسندیده خوی خوب سیر.
فرخی.
گردونش همی گوید ای خوب سیر میرا
هم فضل و هنر داری هم جاه و خطر داری.
فرخی.
از خداوند نظر چشم همی داشت جهان
بجهانداری نیکونیت و خوب سیر.
فرخی
لغت نامه دهخدا
نکوکار، نیک کردار، نکورفتار:
همیشه تا نبود خوب کار چون بدکار
چنان کجا نبود نیکخواه چون بدخواه ...
فرخی،
آن خدای خوب کار بردبار
هدیه ها را می دهد در انتظار،
مولوی،
خوب کاران او چو کشت کنند
گاو در خرمن بهشت کنند،
اوحدی
لغت نامه دهخدا
ناحیتی است بفارس به نزدیک اردکان شیراز، (یادداشت بخط مؤلف)، در فرهنگ جغرافیایی چنین آمده: دهی است از دهستان کهمرو کاکان بخش اردکان شهرستان شیراز، واقع در 38هزارگزی شمال باختری اردکان و 6هزارگزی خاور شوسۀ اردکان به تل خسروی، این دهکده را احمد قلندری نیز می گویند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است جزء دهستان گرمادوز از بخش کلیبر شهرستان اهر، آب آن از رود خانه سلین چای و چشمه، محصول آن غلات، شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی گلیم بافی، راه مالرو است، این دهکده محل قشلاق ایل چلبیانلو می باشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه، آب آن از چشمه و محصول آن غلات ونخود و بزرک، شغل اهالی زراعت و صنایع دستی جاجیم بافیست و راه مالرو، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوبچهره
تصویر خوبچهره
خوبروی، خوش سیما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
وجّه جميلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
Goodlooking
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
beau
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
خوبصورت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
красивый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
gut aussehend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
красивий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
przystojny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
漂亮的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
mrembo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
সুন্দর
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
yakışıklı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
잘생긴
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
ハンサムな
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
יפה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
bonito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
tampan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
หล่อ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
knap
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
सुंदर
دیکشنری فارسی به هندی